نامه ایی ازخدا
سوگندبه روز وقتی نورمیگیردکه من نه تورارهاکرده ام ونه باتو دشمنی کرده ام(ضحی 1و2)
افسوس که هرکس رابه سوی توفرستادم تابه توبگوییم دوستت دارم وراهی پیش پایت بگذارم اورابه سخره گرفتی(یس30)
وهیچ پیامی ازپیام هایم به تونرسید(انعام4)
وباخشم رفتی وفکرکردی هرگزبرتوقدرتی نداشتم(انبیاء87)
ومرابه مبارزه طلبیدی وچنان متوهم شدی که گمان بردی خودت برهمه چیزقدرت داری(یونس26)
واین درحالی بود که حتی مگسی رانمی توانستی ونمی توانی بیافرینی واگرمگسی ازتوچیزی بگیرد نمی توانی ازاوپس بگیری(حج72)
پس چون مشکلات ازبالاوپایین آمدندوچشم ههایت ازوحشت فرورفتندوتمام وجودت لرزیدچه لرزشی ،گفتم کمک هایم دراه است وچشم دوختم ببینم که باورم میکنی امابه من گمان بردی چه گمان هایی(احزاب10)
تازمین باآن فراخی به توتنگ آمد ویقین کردی که هیچ پناهی جزمن نداری ،پس منبه سوی توبازگشتم تاتونیزبه سوی من بازگردی ،که من مهربان ترینم دربازگشتن(توبه118)
وقتی درتاریکی هامرایه زاری خواندیکه اگرتورابرهانمبامن می مانی،توراازاندوه رهانیدم اما بازمرادرعشقت بادیگری شریک کدی(انعام63-64)
این عادت دیرینه ات بودهرگاه که خوشحالت کردمازمن روی گردانیدی ورویت راازآن طرفی کردی وهروقت سختی به تورسیدازمن ناامیدشدی(اسرا83)
آیامن برنداشتمازدوشت باری که می شکست پشتت را؟؟(شرح2-3)
غیراز من خدایی،که برایت خدایی کرد؟؟(اعراف59)
پس کجا میروی (تکویر26)
پس ازاین سخن دیگربه کدامین سخن میخواهی ایمان بیاوری؟(مرسلات50)
چه چیزجزبخشندگیم باعث شدتامراکه میبینی خودت رابگیری؟(انفطار6)
مرابه یادمی آوری؟من همانم که بادهارامیفرستم تاابرها رادرآسمان پهن کنندوابرهاراپاره پاره به هم فشرده میکنم تاقطره ایی باران ازخلال آنها بیرون آید وبه خواست من به تواصابت کندتا توفقط لبخندبزنی،واین درحالی بودکه پیش ازفروافتادن آن قطره باران،ناامیدی توراپوشانده بود.(روم48)
من همانم که میدانم دروزروحت چه جراحت هایی برمیدارد،ودرشب روحت رادرخواب به تمامی بازمیستانم تابه آن آرامش دهم وروزبعددوباره دوباره آن رابه زندگی برمی انگیزم وتامرگت که به سویم بازگردی به این کارادامه میدهم(انعام60)
من همانم که وقتی میترسی به توامنیت میدهم (قریش3)
برگرد،مطمئن برگرد ،تایک باردیگرباهم باشیم.(فجر28-29)
تایک باردیگردوست داشتن هم راتجربه کنیم(مائده54)